یادداشتهای زهرا قربانی



داستان زندگی یک مسلمان

 

من متولد کشور فرانسه بودم و روزی از روز های دانشجویی فهمیدم چندتا از دانشجوهای دانشگاهمان مسلمان و شیعه هستند. من کتابی را در دستشان دیدم که این طور نوشته شده بود : Quran

وقتی نامی را که دیده بودم در اینترنت جست و جو کردم با چیزهای بسیار جالب و دلنشین و زیبایی آشنا شدم و تصمیم گرفتم درمورد این دین و مذهب و کتاب بیشتر بدانم . اما در یکی از این روزها تصادف شدیدی کردم و پایم به بیمارستان کشید. نصفه شب روی تخت بیمارستان خوابیده بودم و وقتی برای نوشیدن یک لیوان آب بیدار شدم زمزمه ی آشنایی را شنیدم. خانمی که تختش کنار من بود داشت همان کتاب را با ترجمه ی فرانسوی می خواند! خوشحال شدم و سعی کردم با دقت به آن گوش دهم. صبح که بیدار شدم دیدم همان خانم دارد وسایلش را جمع می کند و مرخص شده است! از او پرسیدم : دیروز حالتان خیلی بد بود. چگونه اجازه ی ترخیص گرفتید؟! جواب داد: دیشب از خدا درخواست کردم که بهبود پیدا کنم او هم دعایم را شنید و پذیرفت. و به سرعت رفت. با دیدن این  معجزه تصمیم گرفتم که تا جایی که می توانم به پوششم اهمیت بدهم و تا جایی که می توانم کار خیر انجام دهم.

بعدها که مسلمان شدم هیچ احساس پشیمانی ای به من دست نداد.

 


روزی دانشمندی به همراه پسر بچه ای کنار برکه ی کوچک و پر آبی نشسته بودند. پیرمرد سنگی در آب انداخت و گفت : همیشه دیدن این موج های دایره ای شکل حاصل از نیروی سنگ مرا سرگرم می کند. این موج ها آرامش بخش اند.

پسرک پاسخ داد : ولی من دوست دارم بدانم چگونه می توانم موج های مثلثی یا مربعی بسازم.

پیرمرد او را بسیار تشویق کرد و گفت : تو در آینده دانشمند بزرگی خواهی شد.

کسانی دانشمند واقعی هستند که به جزئیات اطراف خود می نگرند و ترسی برای بیان پرسش ها و سؤال های نامعلومشان ندارند و همواره تا پاسخ پرسش را نیابند دست برنمی دارند. آنها درجا نمی زنند و به دنبال چیزهای تازه هستند.

 


یکی از مهم ترین کادو های دقیقه نودی یک دسته گل است که همه جا چه مصنوعی و چه طبیعی اش پیدا می شود.

هر گلی نشانه و سمبل چیزی است. مثلا گل رز صورتی بیانگر شادی و خوشحالی است و گل ژربرا سمبل موفقیت و پیروزی است.

گل احساسات و عواطف ما را به راحتی به شخص متقابل انتقال می دهد. برای همین برای عشق ، تولد، دوستی و رفاقت به دیگری هدیه می شود.

اگر با کسی قهر هستید با واسطه ای خوب و معجزه گرا مثل گل با مخاطب آشتی کنید و طرح دوستی بریزید.


۵ ساله بودم که تصمیم گرفتم بهترین چیزهای دنیا را پیدا کنم.

با خودم گفتم : شاید بهترین چیزهای دنیا در طبیعت پیدا شود. چون طبیعت همه اش سبزی و سرزندگی است و چیز های خوب بیشتری در آنجا یافت می شود.سری به باغچه زدم . طبیعتی که پدرم خودش ساخته بود.

چشمم به بوته های گل افتاد . از خودم پرسیدم : آیا گل ها بهترین چیزهای دنیا هستند؟

ولی دیدم که گل همچین عمری هم ندارد و ظرف چند روز پژمرده می شود.

رفتم سراغ خاک و چون با لمس آن دستم کثیف شد از بقیه ماجرا منصرف  و ناامیدانه روی مبل نشستم. زنبوری ویز ویز کنان آمد سمتم و روی پیشانی ام نشست . یک دفعه نیش تیزش را مثل چاقو فرو کرد توی پیشانی ام و جیغم تا آسمان هفتم بالا کشید.

بابا و مامان از اتاق بیرون پریدند و وقتی که فهمیدند ماجرا از چه قرار است کمی پماد روی نیش زنبور مالیدند و چسب زخم زدند.

کلی هم مرا بغل کردند و بوسیدند.

تازه جرقه ای در ذهنم روشن شد که تا آن موقع به عقلم نرسیده بود.

بهترین چیزهای دنیا پدر و مادر بودند!!!


خرداد  _  نقره ای


رنگ درونی متولدین خرداد آنها را به افرادی دلسوز ٬ مهربان ٬ خون گرم و صادق تبدیل ساخته است . متولدین خرداد از کار های یکنواخت و تکراری بدشان می آید و به همین علت کارهای روزانه باعث می شود که فکر کنند همچون پرنده ای در قفس اسیر شده اند.این افراد طبق ذاتشان بی قرار هستند و همواره دوست دارند در هیجان و شور و شادی قرار بگیرند و اگر در یک جا ثابت بمانند افسرده می شوند.

همچنین خردادی ها خیلی خیلی مرموز هستند!





در ایران باستان خانواده  هسته ی اولیه ی جامعه را تشکیل می داد. ازدواج در نزد ایرانیان یک تکلیف دینی و پیمان مقدس بود.یعنی هرکس از ازدواج سرباز می زد گناهکار شمرده می شد. همچنین مردان زمانی می توانستند مقام و منصبی بگیرند که زن داشته باشند . مخصوصا شاهان و درباریان. پسر در نزد آنان ارزش خاصی داشت چون حکومت موروثی بود.

پدران شغل خود را به پسران می آموختند و مادران به عنوان کدبانوی خانه و خانواده خانه داری را به دختران آموزش می دادند. خانواده ها همچنین مرکز آموزش اصول اخلاقی و رفتاری مانند راستگویی ٬ امانت داری ٬ خوش اخلاقی و . بودند و شخصیت هر فرد به خانواده اش بستگی داشت.

آیا امروزه هم زندگی ایرانیان همچون گذشته  است؟

هنگام غروب که می شود روی ماسه های نرم ساحل می نشینم و لحظات پایانی روز را با انگشت می شمارم . غروب دل انگیز دریا آرامم می کند ، روحم را صفا می بخشد و مرا در دنیای خیال فرو می برد.

نور خورشید روی آینه ی موج دار دریا می افتد و آن را همچون زر ناب جلوه می دهد.هیچ تکه ابری در آسمان وسیع دلم نیست.خانم خورشید به آرامی جایش را به ستارگان درخشان و آقای ماه می دهد و به نقطه ی دیگری از جهان می رود. چه زیبا خداحافظی اش را در فضایی شاعرانه می کند و می رود.

صحنه ی زیبای رو به رویم را دوست دارم. منظره ی قشنگی است. دلم می خواهد ساعت ها به تماشای آن بنشینم و به آن چشم بدوزم .آسمان یک رنگ نیست و مانند رنگین کمان چندین رنگ را در خود جای داده است. 

موج ها آرام آرام روی هم می افتند و یک قدم جلوتر می روند . پدر و پسر همچون دو دوست قدیمی و هزار ساله بر قایق های چوبی روی آب شناورند و با هم می خندند.

پل چوبین ساحلی تا چند متر جلوتر از ماسه ها روی آب امتداد یافته است.

غروب دل انگیز دریا ، آسمان هفت رنگ بالای سرم ، موج های آرام ، پدر و پسر سوار بر قایق و شناور روی آب ، پل چوبی و قدیمی ساحلی همه و همه ترانه ی دریا را برای وجودم می نوازند.

خوانندگان عزیز ، نظرتان را در رابطه با این انشا بنویسید و عکس مربوط به این انشا را به این آدرس Z_Gh21385@mailfa.com ایمیل کنید.

با تشکر از شما بازدید کنندگان عزیز 


ای هدهد صبا به سبا می فرستمت

بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

حیف است طایری چو تو در خاکدان غم

زین جا به آشیان وفا می فرستمت 

در راه عشق مرحله ی قرب و بعد نیست

می بینمت عیان و دعا می فرستمت 

هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر

در صحبت شمال و صبا می فرستمت 

تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب 

جان عزیز خود به نوا می فرستمت

در روی خود تفرج صنع خدای کن

کآیینه ی خدای نما می فرستمت 

تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند

قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت

ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت

با درد صبر کن که دوا می فرستمت

حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر توست

بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت

از غزلیات حافظ شیرازی


حاج قاسم سلیمانی سردار اسلام و دلاور و شهیدی تازه نفس که این روز ها اسمش را زیاد می شنویم. این دلاور و شجاع مرد ایران که نام بلندآوازه اش تن هر مستکبر را می لرزاند و پای هر منافق را سست می کند در بخشی از وصیت نامه اش فرموده که دوست دارم مقبره ای ساده و نامی ساده داشته باشم. یعنی روی سنگ مزارم بنویسید سرباز سلیمانی ! دوست دارم در ولایت خودم کرمان به خاک سپرده شوم.

ای سردار دلاور که از تو جز دست ترکش خورده ات چیزی سالم باقی نمانده خون تو بی پاسخ نخواهد ماند و انتقام و خونخواهی تو را همین ملت عاشق و شیفته ی تو خواهند گرفت.


امام علی (ع) :فرصت ها مانند ابر ها در گذرند پس فرصت های خوب را غنیمت شمارید.

همه ما انسان ها می دانیم که اگر هیچ نعمتی در دنیا نداشته باشیم (که مسلما داریم ) نعمت عمر در اختیار همه ما قرار گرفته است. بعضی از انسان ها از لحظه لحظه ی زندگی نهایت استفاده را می کنند و متأسفانه بعضی افراد به وقت و عمر خود اهمیت چندانی نمی دهند و همه چیز را به فردا موکول می کنند و نمی دانند که ممکن است یکی از همین روز ها باید با عمرشان خداحافظی کنند.

شما جزء گروه دوم نباشید!!!!!!!


علم و تکنولوژی

علم و تکنولوژی از جمله شاخه های زندگی عصر امروز است که کمتر کسی پیدا می شود که با آن ارتباط نداشته باشد.مثلا همه ی افراد امروزه سرشان را توی موبایل های هوشمند فرو کرده اند و همه ی زندگی شان فضای مجازی شده است. اکثر افراد پای تلویزیون ها نشسته اند و تخمه می شکنند و فوتبال ها را به صورت دورهمی نگاه می کنند. توی پارتی ها و جشن ها موزیک های مختلف پخش و نواخته می شود. بیشتر اشخاص شاغل از رایانه و مزایای آن استفاده می کنند.

همه ی این ها بهره گیری از علم و تکنولوژی است و افراد به گونه های مختلف از آن استفاده می کنند. مهم طرز استفاده ی درست از آن است. 

اینکه ما بخواهیم دم به دقیقه به موبایل سر بزنیم و دورهمی ها و گپ های خانوادگی را فراموش کنیم درست نیست. بلکه به اندازه و مورد نیاز باید بهره برد.

در اینجا به چند نمونه از علم و تکنولوژی اشاره می کنیم.no

  • اغلب تلفن های امروزی لمسی و بی سیم هستند. 
  • امروزه و با استفاده از اینترنت می توان به صورت آنلاین خرید کرد و قبوض آب و برق و . ، شارژ، بسته های اینترنتی، سهام و . را پرداخت و خرید کرد.
  • می توان به راحتی مطالب را به اشتراک گذاشت . مثل همین وبلاگی که اکنون مشاهده می کنید!!
  • موقعیت یابی و دریافت تاکسی و رد و بدل پول به طور غیر حضوری رایج شده است.
  • موبایل های دستی و مچی از جمله تلفن های هوشمندی است که به زودی وارد بازار خواهد شد.
  • اکثر وسایل با کنترل از راه دور قابل تنظیم است. مانند تلویزیون ، درب ، بخاری گازی ، هود و ماشین لباسشویی .
  • ​​​

خوانندگان عزیز متن زیر را با دقت بخوانید و عکس مربوط به این‌ انشا را در قسمت نظرسنجی ارسال کنید.

هر کجا باشی آسمان و ستارگانش را خواهی دید.ستاره ها همانند پولک های درخشان بر دامن سیاه آسمان چسبیده اند و فقط در شب خودنمایی می کنند.

هرگاه به آسمان می نگرم ، آرامش و انگیزه ای نو و تازه به من باز می گردد و کل وجودم را بازسازی می کند.

بعضی شب ها که پهنه ی آسمان صاف و دل انگیز است و ستارگان با وضوح تمام می درخشند و دیده می شوند من با انگشت و نگاهم آنها را به هم وصل می کنم و صورت های فلکی گوناگونی را پدید می آورم.

صبح ها دیگر خبری از آنها نیست؛ زیرا آقای ماه همه را با خود به طبقات دیگر آسمان می برد تا آنها نقاط دیگر آسمان را تجربه کنند و آنجا را نیز زینت ببخشند.

ستاره ی دنباله دار فرصتی است برای مرور آرزو های دور و درازی که از یاد رفته اند و همین باعث شده که زیباتر و مهم تر شوند.

ستاره ها هرگز نمی میرند ؛ ما هستیم که این دنیا را روزی به آسانی وداع می گوییم و می رویم.آسمان به لطف و کرامت خداوند هنوز پهن و باز است و خورشید، بزرگترین ستاره، همچنان نورافشانی می کند.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Gemma خبر های جدید مراقبت های بارداری جی تی آ مدل پونه طرح آباد کردن خانه دنیا روزهای سیاه دوست داشتنی قلب پرسروصدا Marisa هات دانلود